سرویس سیاست مشرق - پس از اجرای حکم یکی از لیدرهای اصلی اغتشاشات محله محور در تهران نام یکی از اساتید دانشگاه تهران بیش از گذشته جلب توجه کرده است. هرچند که اعدام شکاری بهعنوان یکی از عوامل مخل امنیت عمومی مورد استقبال مردم قرارگرفته است، برخی معاندین و نیز گروهکهای اصلاحطلب سعی کردند با ایجاد ابهام حقوقی از این شیطان خیابانی یک فرشته معصوم بسازند، هدف از این اقدام آن است که با ایجاد یک فشار مصنوعی درروند اقدامات قاطعانه قوه قضائیه اخلال ایجاد شود.
محسن برهانی استاد حقق دانشگاه تهران از جمله افرادی بود که آن روزها سعی داشت با ترفندهای خاص رسانهای از حکم محاربه کاسبی کرده تا ضریب ناامنی پیش آمده در اغتشاشات را بالا ببرد.
برخی اساتید خاص دانشگاه آن روزها باتشکیل گروههایی در شبکههای اجتماعی سعی داشتند دانشگاه را تبدیل به یک حزب سیاسی مسلح کرده و با تهییج دانشجویان فضای سیاسی کشور را آلوده کنند. در سالهای اخیر به دلیل اهمال برخی مدیران وزارت علوم در دولت روحانی و نیز بازگشت حلقه تصمیمگیری معین به دانشگاه برخی گروهکهای ضدانقلاب از فرصت پیشآمده سوءاستفاده کرده و کانونهای دانشجویی را به پاتوق گروهکهای ضدانقلاب بدل کردهاند. ازجمله آن تبدیل کانونهای علمی و هنری به لانه گروهکهای تجزیهطلب با عناوین پوششی و نیز رسوخ مارکسیستها و گروهکهای چپگرا با علائم مارکرسوخ رادیکالیسم در دانشگاه به حدی بود که کمتر از شش ماه پس از روی کار آمدن دولت تدبیر در سال ۱۳۹۲ احیای شعبه گروهک تندرو (شاخه منحله دفتر تحکیم وحدت) در دستور کار مدیران ارشد وزارت علوم قرار گرفت؛ در آن روزها توجیه این دست مدیران لیبرال مآب آن بود که باید دانشگاه با آیتمهای سیاسی فعال باشد! سیست کارگری، حکمتیستی، گروهکهای کردی بوده است.
بازگشت به رادیکالیسم عریان دهه ۶۰، ترویج جنگ مسلحانه در دانشگاه!
رسوخ رادیکالیسم در دانشگاه به حدی بود که کمتر از شش ماه پس از روی کار آمدن دولت تدبیر در سال ۱۳۹۲ احیای شعبه گروهک تندرو (شاخه منحله دفتر تحکیم وحدت) در دستور کار مدیران ارشد وزارت علوم قرار گرفت؛ در آن روزها توجیه این دست مدیران لیبرال مآب آن بود که باید دانشگاه با آیتمهای سیاسی فعال باشد! در این فضای عجیب برخی داوطلبان آموزش در دانشگاه نیز بدون تائید صلاحیت و گذراندن سلسله مراتب آموزشی جذب هیئتهای علمی شده و صحنهگردان اصلی اغتشاشات در دانشگاه بودند.
این اساتید خاص با ترسیم فضای دهه شصتی در دانشگاه تمایل داشتند دانشگاه به حزب سیاسی مسلح تغییر وضعیت داده و این فضای آموزشی به شویه عملیاتی منافقین عمل کند. در اوایل دهه شصت به دلیل عدم نظارت بر دانشگاه برخی اساتید نفوذی وابسته به گروهک تروریستی منافقین به درون درون دانشگاه نفوذ کرده و در کنار تشکیلات دانشجویی منافقین در دانشگاه (سازمان دانشجویان مسلمان) صحنه دانشگاه را به محل زد و خورد سیاسی بدل کردند. کار به جایی رسید که در همکاری برخی مدیران وقت دانشگاه، اساتید و شبکه نفوذی نفاق برخی کلاسهای دانشگاه به اسلحه خانه سازمان منافقین تبدیل شده بود! در آن روزها امام (ره) با فرمان انقلاب فرهنگی در دانشگاه دربرابر این فتنه ایستادگی کرد.
در دوران آشوبسازی شبکه فحشا در برخی دانشگاهها باز هم رد پای این اساتید لیبرال مسلک به خوبی قابل مشاهده است، این افراد با حضور در تجمعات ضد انقلاب دانشگاه را به حیاط فحاشی جریان برانداز بدل کردند و این روزها با خاموشی آن همچنان سعی دارند اثر لکهای اغتشاشات را در درون و بیرون دانشگاه حفظ کنند، برای تبدیل دانشگاه به حزب سیاسی رد پای یک مرکز دولتی به وضوح مشخص بود، در آن روزها با سیگنال مثبت این مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، برخی از اساتید بدون طی کردن معیارهای لازم از واشنگتن، لندن و پاریس به تهران آمده و پس از سه ماه فعالیت کاذب در این مرکز با عنوان استاد تمام از دانشگاههای غربی به وزارت علوم برای استخدام معرفی شدند. در این دوران حسامالدین آشنا با وایرال کردن افرادی لیبرال چون داوود سوری، محمد فاضلی، نیلی، محسن برهانی و دیگرانی ازایندست برای سمت استاد دانشگاه پرنسیپهای جدید تعریف کرده تا بتوانند پروتستانتیزم فرهنگی در دانشگاهها گسترده کنند.
ازجمله شاهکارهای این دست اساتید با گرایشات سوپر لیبرالی آن بود که دولت روحانی تحت توصیه اتاق فکر این گروه بهاصطلاح علمی توصیه صندوق بینالمللی پول برای کنترل نرخ تورم با افزایش قیمت ارز را اجرایی کرده و سه روز اغتشاشات بنزینی را به نظام تحمیل کند، بعدها عباس عبدی از اعضای این اتاق فکر افشا کرد که تصمیمات این اتاق فکر کاملاً سیاسی بود و نه اقتصادی! تحمیل فرمولهای سیاسی به محافل علمی و فرهنگی باعث سیاست زدگی شدید در دانشگاهها شد؛ این سطح از لجامگسیختگی علمی باعث شد دانشگاه بیش از آنکه به دنبال اهداف علمی باشد به کانونی برای احزاب سیاسی خاص بدل شود.
همین دست افراد در طی ۱۰۰ روز اغتشاشات به عنوان تئوری سازان ناامنی سیاسی از خود رخ نمایی کردند، نکته جالب توجه آنکه در حالی این افراد تئوری شورش را طراحی میکردند که خود در همان زمان هم از مواهب حقوق هیئت علمی استفاده میکردند و هم از سود کلان پروژههای اقتصادی بهره داشتند!
وکیلی که ستاره براندازی شد
محسن برهانی در این میان یک سوژه عجیب است! او با حمایت سایبری ضدانقلاب در اغتشاشات به ستاره تبدیلشده است؛ ازجمله افرادی بود که با ایجاد تشکیک حقوقی در احکام قضایی لیدری اعتراضات در حوزه قضایی و حقوقی را در دست گرفته است. برهانی در حالی سعی دارد خود را استادی ساده با دغدغه علمی معرفی کند که یکی از عوامل محرک در سنگربندی سیاسی در روزهای اخیر است. برهانی پس از اعدام شکاری در ابتدا ادعا میکرد که این فرد فاقد اسلحه بوده و حکم محاربه درباره او مصداق ندارد، همین ادعا با استقبال گسترده شبکههای سایبری ضد انقلاب روبرو شد؛ البته او مدتی بعد این ادعا را پس گرفت، بدون آنکه درباره آن عذرخواهی کرده باشد.
او بعدها درحالی که باز ادعا میکرد قضات دادگاه شکاری با حکم محاربه او مخالف بوده و اعدام این لیدر خیابانی آشوب سیاسی بوده است، در مناظرههای علمی از خود سندی ارائه نکرده و تنها با حربه جنگ ادراکی و روانی و هدایت رسانهای آن پیش رفته است.
در حالیکه جامعه علمی کشور انتظار داشت افرادی چون برهانی به دلیل نداشتن صلاحیت علمی و اخلاقی با سلب عنوان روبهرو شوند، اما در ترم جدید دانشگاه تهران دروس بیشتری را نیز به این فرد ارائه کرده است. البته این اتفاق عجیب از سوی دانشگاه تهران با واکنشهای فراوانی نیز شبکههای اجتماعی داشته است.
مسیر فعلی و رد عملیاتی آشوب در دانشگاه نشان میدهد که این نهاد علمی در حال حاضر نیاز به یک انقلاب فرهنگی ویژه دارد تا رد اساتید لیبرال از آن پاک شود، این اقدام شایسته میتواند باعث پاکسازی روانی جامعه نیز گردد. دوران نخبه سالاری مصنوعی و مجازی به پایان رسیده است!